اروين اروين ، تا این لحظه: 15 سال و 27 روز سن داره

عسل مامان و بابا

اسباب کشی

1391/4/6 14:59
نویسنده : مامان مهرناز
349 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسرم وقتی توی دل مامان مهرناز بودی چون یکم مامان حالش بد میشد و مامان بزرگت هم تازه مریضیش خوب شده بود مامان و بابا تصمیم گرفتن که به خونه مامان بزرگ اسباب کشی کنن به خاطر همین هم خونمونو سپردیم به بنگاه که براش مستاجر پیدا کنه.مامان و مامان بزرگ هم به جمع کردن وسائل مشغول بودیماوه بابا هم هر دفعه با یکی میومد که خونه رو بهشون نشون بده ولی نمیپسندیدنمنتظر اخه عزیز دلم خونمون خیلی کوچولو بودناراحت  بالاخره یه خانواده خوب که یه پسر کوچولو به نام فرزاد هم داشتن خونمونو پسندیدنلبخند و ما هم روزهای اخر شهریور بود که اسباب کشی کردیم و اومدیم خونه مامان بزرگت خیلی خوشحال بودیم چون به خونه خیلی بزرگتری اومده بودیمنیشخند حیاط داشت و من با خودم فکر میکردم وقتی تو بدنیا بیای و بزرگ بشی میتونی توی حیاط بدوی و بازی کنیخیال باطل برا اسباب کشی همه بهمون کمک کردن دایی منوچهر و زن دایی افاق و پسر دایی میثاق و پسر دایی عرفان دیگه مامانی و بابایی یعنی مامان و بابای بابا امید با عمو احسان و عمه رومینا که اون موقع با عمو ورقا نامزد بودندلقک  عمو ارش که پسر دایی بابا امید میشه با خانمش خاله منا هم خیلی کمک کردن.خلاصه همه خیلی زحمت کشیدن و هوای مامان مهرناز رو داشتن.خونمون رو هم روز 28 شهریور 87 خالی کردیملبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شيدا
7 تیر 91 11:08
خوشبحالتون منم دلم خونه حياط دار ميخواددددددددددددددددددددددددد


ابجی جونم امیدوارم شما هم هر چه زودتر صاحب خونه حیاط دار بشید