انتظار
روز 25 اسفند 87 بود نوبت دکتر داشتم با مامان بزرگت رفتیم پیش اقای دکتر.اقای دکتر ازم پرسید کدوم بیمارستان میخوای بخوابی؟خیلی تعجب کردم اخه الان زود نیست؟شما که بهم گفته بودید 25 فروردین بدنیا میاد.اقای دکتر بهم گفت از الان شما رفتین توی 9 ماهگی باید نامه پذیرش بیمارستانو بهت بدم گفتم باشه هر لحظه ممکنه بدنیا بیاد اقای دکتر نمیدونست پسر مامان نمیخواد حالا حالاها بیاد بیرون تا 20 فروردین منتظر موندیم اخه مگه تو میومدی دوباره رفتیم پیش اقای دکتر البته این وسطا یه بار دیگه هم رفته بودیم وقتی دکترت منو دوباره دید بهم گفت این کوچولو حالا دیگه نمیخواد دنیا بیاد؟ بعدش بهم گفت اگه تا 25 دنیا نیومد خودت برو بیمارستان بخواب...