اولين تابستان زندگي پسرم
قربون خندهات برم عروسكم اينجا تازه از خواب بيدار شدي عزيزم داشتي تو خواب شير ميخوردي وقتي يه صدايي از بالاي سرت ميشنيدي فوري ميچرخيدي و نگاه ميكردي جيش داري مامان؟ خاله پروين و عمو حشمت اومده بودن پيشمون عمو حشمت هم تو رو به شكل مرد عرب در اورده بود از چي تعجب كردي عسلم؟ اين عكستو خيلي دوست دارم